تئاتر جایی برای حسرتخوردن نیست
گفتوگوی رضا آشفته با «محمد یعقوبی» دربارهی اجرای ماه در آب
گفتوگوی رضا آشفته با محمد یعقوبی دربارهی اجرای ماه در آب، چاپومنتشرشده در روزنامهی شرق، بیستوسوم آبانماه ۱۳۹۵
رضا آشفته: اگر بخواهيم همچنان بر انتخاب يكي از ده هنرمند تئاتري پس از انقلاب صحه بگذاريم بی بروبرگردد نام محمد يعقوبی يكی از ايشان خواهد بود. نامي كه همواره سعی كرده است كه در تئاتر ايران تحول و دگرگونيای را بيافزايد چه در دنيای متن و درامنويسی و چه در زمينه اجرا و كارگردانی. بنابراين شايد اين خود تنها دليل موجه باشد برای اينكه همچنان مخاطب داشته باشد و حتی در بازتوليد آثارش نيز اين توجه و حمايت مردمی همچنان برقرار بماند.
نمایش«ماه در آب» که کمپانی تئاتر باران تهیه کنندگی آن را بر عهده دارد، با بازی آیدا کیخایی،ناهید مسلمی،مهدی کوشکی،فهیمه امن زاده،پدرام شریفی,علی سرابی، باران وقارکاشانی، آهو شاهسون و با صدای مارال بنی آدم از ۲۳ آبان روی صحنه می رود.
جدیدترین اثر محمد یعقوبی به دلیل استقبال مخاطبان در پیش فروش؛ در روزهای پایانی هفته طی دو سانس ۱۸:۳۰و۲۰:۳۰ روی صحنه می رود.
* براي دومين بار است كه نمايشنامه ماه در آب را كار مي كنيد، بنابر چه ضرورتي اصرار بر بازتوليد آثارت را داري؟
اجرای ماه در آب در ادامهی بازآفرینی کارهای گذشتهام است. از آنجا كه در سال۸۹ برخورد بسيار تلخي با اجرای نوشتن در تاريكی شد، من از سال ۹۰ بازتوليد آثارم را شروع کردم. زمستان ۶۶ اولين اثری بود كه بازنویسی و دوباره اجرایش کردم. با اين پرسش اجرای دوبارهی کارهایم را شروع کردم: آیا نمایشنامههای ایرانی یکبار مصرفاند یا همچنان ارزش اجرا دارند؟ اجرای دوبارهی نمایشنامههایم را سالها پیش در برنامهی کارهای آیندهام گنجانده بودم. دلیلش هم این بود که هر بار کاری اجرا میکردیم با وجود استقبال و سالن پر از تماشاگر ناگزیر بودیم پس از بیست تا سی اجرا سالن را به گروه دیگری بدهیم که در صف انتظار برای اجرا بود. این رنجآور بود ولی چارهای هم نبود. مدیران تئاتر شهر که در گذشته تئاترهایمان را در آنجا اجرا میکردیم برایشان فرقی نمیکرد چه کاری در سالنهایشان اجرا شود، فقط ناگزیر بودند به همه فرصت اجرا بدهند. ما حتا در اجرای دوم زمستان ۶۶ در تئاتر شهر در سال ۹۰ با وجود شصت اجرا هنوز میتوانستیم به اجرا ادامه بدهیم و تماشاگر داشتیم ولی چون گروهی دیگر منتظر اجرا در آن سالن بودند ناگزیر شدیم سالن را خالی کنیم. وقتی اجرای دوبارهی زمستان ۶۶ را در تئاتر شهر شروع کردیم عدهای از تئاتریها هم اعتراض کردند که تئاتر شهر نباید به اجرای دوبارهی یک تئاتر اختصاص داده شود. خوشبختانه حالا دیگر تعدادی سالن خصوصی در تهران وجود دارد که میتوانم کارهایم را در این سالنها دوباره اجرا کنم. فکر هم نکنم دیگر کسی اعتراض به اجرای دوبارهی این کارهایم داشته باشد چون بیشتر آن معترضان چند سال بعد کارهای خودشان را بازتولید کردند. حالا با وجود سالنهای خصوصی در تهران بدون نگرانی تمام کارهایم را دوباره اجرا خواهم کرد و تا زمانی که بدانم کارهایم تماشاگر دارند ادامه خواهم داد. اجرای دوبارهی کارهایم فرصتی است برای من تا نمایشنامههایم را بازنویسی و متفاوت با گذشته اجرا کنم. ماه در آب که این بار اجرا خواهیم کرد با متن ده سال پیش در جزئیات تفاوت دارد. طراحی صحنهی آن کاملن با اجرای قبلی متفاوت است. در اجرای قبلی طراح صحنه منوچهر شجاع بود اینبار امیرحسین دوانی طراح صحنهی کار ماست که طرحش بسیار متفاوت با طرح منوچهر شجاع است. همچنين برخی از بازیگران در اجرای کنونی حضور ندارند و در كارگردانی هم با اجرای گذشته فرق دارد. چون من ديگر همان آدم ده سال پیش نيستم.
* مخالفان بازتوليد گفتهاند كه اين نمايشنامهنويسان و كارگرداناني كه موافق با بازتوليد هستند ديگر ايده و حرف نويي براي گفتن ندارند و مجبور هستند كه خود را تكرار كنند؟
بیایید فرض كنيم كه اين مخالفان درست میگويند، خب كه چه؟ برفرض که ما میخواهيم همان کار گذشته را بدون هیچ تغییری اجرا کنیم؟ چه کسی میتواند با اعتماد به نفس بگوید این نادرست است؟ اگر اشتباه کنیم دودش به چشم خودمان میرود. آنها چرا دلواپساند؟ بهتر نیست هر کس کار خودش را بکند؟ آن مخالفان اگر نمایشنامهنویس یا کارگردان هستند کارهای نوی خودشان را اجرا کنند ما را هم به حال خود بگذارند که کار خودمان را بکنیم. اگر هم این مخالفان جمعی از نقدنویسان یا تماشاگران تئاتر هستند که در گذشته کارمان را تماشا کردهاند اینها میتوانند به تماشای دوبارهی کارهای ما ننشینند. ما نمایشهایمان را برای آنهایی که در گذشته کارمان را تماشا کردهاند اجرا نمیکنیم. هدف ما جذب کسانی است که به هر دلیلی در گذشته نمایشمان را تماشا نکردهاند. البته خوشحال میشوم که کسانی دوباره پس از ده سال به تماشای ماه در آب بیایند ولی ما برای خودمان و برای کسانی که کارمان را در گذشته ندیدهاند اجرا میکنیم. همانطور که گفتم اجرای دوبارهی کارهایم فرصتی است برای من که با نگاهی دیگر کارهایم را بازنویسی و دوباره اجرا کنم.
* اين تغيير در متن، بازيگري و طراحي چقدر مي تواند همخواني داشته باشد با آنچه بازتوليد تعريف خواهد شد؟
فراتر از همخوانی است. همانطور که گفتم این اجرا با اجرای گذشته در طراحی صحنه فرق اساسی دارد و در متن هم تغییرات جزئینگرانه و برخی بازیگران هم تغییر کردهاند. اما اگر هیچ ایدهای برای تغییر هم نداشتم باز هم ماه در آب را اجرا میکردم. بازتوليد در سادهترين شكلاش یعنی اجرا بدون هیچگونه تغییر. با این همه تا کنون هیچکدام از اجراهای دوبارهی کارهایم مثل اجرای پیشین نبوده. اجرای دوباره همیشه تا کنون فرصتی بوده برای بازنگری و نقد گذشتهی خودم در نگارش و کارگردانی. به نظرم آنهايی كه بازتوليد نمیكنند، اگر کارشان ارزش اجرای دوباره دارد اشتباه بزرگی میكنند.
* بنابراين شما از جمله هنرمنداني هستيد كه معتقد به نقد هستيد؟
زمستان۶۶ نشان داد كه بلدم خودم را نقد کنم، البته متنهایم تغییر ماهیتی که نمیکنند ولی تغییر در جزئیات مهم است. وقتی بازتولید هر کاری را شروع میکنم از تماشای فیلم اجرای قبلی آن کار پرهیز میکنم و خودم را در معرض این آزمون میگذارم که حالا چه خواهم کرد. خوشبختانه حافظهی خوبی ندارم كه جزئیات کارهای قبلی را بتوانم به یاد بیاورم. با خودم فرض میکنم اولین بار است که میخواهم کارگردانی کنم. این تلاش دوباره برای کارگردانی برایم لذتبخش است. تنها چیزی که از اجرای گذشته دارم و بر اساس آن تمرین را شروع میکنم متن است که آن را هم در طی تمرین و گاهی وقتها پیش از آغاز تمرین بازنویسی میکنم. در دو سه روز پیش از اجرای دوباره هر کار فیلم کار گذشته را تماشا میکنم تا ببینم اگر لحظهی خاصی بوده که در گذشته بهتر درآمده از آن استفاده کنم. فیلم اجرای قبلی ماه در آب را یکی دو روز پیش دیدم.
* در نمايش ماه در آب تغييرات در چه حد است؟
مثلن شخصيت آلما در متن قبلا اينطور بود كه شوهرش تركش ميكند اما در این اجرا آلما شوهرش را ترك مي كند. اين متن قبلا چاپ شده و حالا من میتوانم بازنویسی آن را چاپ كنم و حتا امكان دارد ده سال بعد اگر دوباره كارش كردم نسخه سومي از آن را چاپ كنم. این فرق مهم تئاتر با فیلم است و امتیاز تئاتر همین است که تا وقتی زندهای فرصت بازنگری داری. فیلم یک بار ساخته میشود و بعد ممکن است کارگردان حسرت بخورد کاش فلان سکانس را جوری دیگر میساخت، کاش فلان نما را جوری دیگر میگرفت، کاش فلان بازیگر در کارش بازی میکرد. فیلمنامهنویس ممکن است حسرت بخود کاش فلان سکانس را جوری دیگر مینوشت یا… در تئاتر جایی برای این حسرتها نیست. میتوان دوباره اجرایش کرد میتوان بازنگری کرد.
* شما همين چند روز پيش هم نمايش مرد بالشي را در باران كار كرديد، اينها هنرمنداني ايراني مقيم در كانادا بودند؟
بله آنها در کانادا زندهگی ميكنند. دو نفرشان سياوش شعبانپور و پوريا روحانیفرد فارغالتحصیل دانشگاههای تئاترکانادا هستند و دو نفر ديگر يكی مهندس هوافضا يكی هم مهندس مكانيك است كه این آخری محمد خلج معصومی شاگرد آيدا در کلاس بازیگریش در کانادا بود. ما نمیخواستیم به این زودیها مرد بالشی را دوباره اجرا کنیم ولی از طرف فستیوال بینالمللی نمایشنامههای مکدونا در روسیه دعوت شدیم برای اجرا. به بازیگران اجرای قبلی پیغام دادیم ولی پيام دهكردی و یکی ديگر از بازیگران وقت نداشتند برای تمرین و اجرا در روسیه. فکر کردم پس با بازیگران ایرانی مقیم در تورنتو تمرین کنیم و برویم روسیه. آن فستیوال هزینهی بلیت ما را از ایران به روسیه میپرداخت. بازیگران کار پذیرفتند هزینهی هواپیمای خود را از کانادا به ایران خودشان بپردازند و من و آیدا فکر کردیم خوب است دو هفته هم در ایران اجرا کنیم تا هم بازیگران جدید فرصت کنند برای نشاندادن توانایی خودشان هم بخشی از هزینهی هواپیماشان با فروش اجرا در ایران تامین شود.
* با توجه به بودن فيلم تئاتر مرد بالشي از اجراي اولتان اين تاثيري در فروش بازتوليدتان نداشت؟
اول بگويم كه با اين نحوه توليد و فروش فيلم تئاتر مخالف هستم با آنكه فيلمها فروش میرود ولي هيچ دستمزدی تاکنون از فیلم مرد بالشی و شام با دوستان به ما پرداخت نشده و اين مشكلي است كه تماشاخانه ايرانشهر ايجاد كرده و مدیر فعلی نمیتواند ادعا کند این مشکل مدیر قبلی بود. ما ایرانشهر را طرف قرارداد میشناسیم نه مدیر قبلی را. ديگر اجازه نخواهم داد كه تئاترهایمان فیلمبرداری و منتشر شود. با آنكه خشكسالی و دروغ چندین بار تیراژ داشته اما فقط یک بار مبلغ ناچیزی برای تیراژ دوم به ما پرداخت شده همین.
فیلم اجرای قبلی مرد بالشی بدون شک تاثیر منفی در تعداد تماشاگران اجرای دوبارهی ما گذاشت. باعث شد بيشتر از ده شب نتوانيم مرد بالشي را اجرا كنيم. البته در همین ده شب جز یکی دو شب سالن پراز تماشاگر بود. به هر حال در همين حد هم يك تجربهی خوب بود چون بازیگران مشتاق بودند كارشان در ميان همزبانانشان ديده بشود كه شد.
* به هر تقدير بُردهايی هم در زمينههای مختلف از جمله بازیگری داشتهايد؟
بله. همینکه بازیگران دیگری ایفای نقش کردهاند فضای متفاوتی در کار ایجاد شده. بر همین اساس کارگردانی ما هم با اجرای سال ۹۲ فرقیهایی داشت. همانطور که گفتم این امتیاز تئاتر در قیاس با سینماست. هزاران نفر تاکنون هملت را بازیکرده اند و پس از این هم بازی خواهند کرد. این جذابیت تئاتر است.
* در ماه در آب چه بازیگرانی تغيير كردهاند؟
امير حسين حسينی كه ديگر در ايران نيست و به جايش پدرام شريفي بازی ميكند. سعيد چنگيزيان درگیر بازی در یک فيلم است و مهدی كوشكي جايش آمده و نقش دختر خردسال (باران) را هم دو دختر بچه ديگر به نامهای باران وقار کاشانی و آهو شاهسون یک روز در میان بازی میكنند.
پيشبينیتان برای فروش آن چيست؟
با توجه به اينكه پيشفروش هفتهی اول خوب بوده، از پنجشنبه روزی دو اجرا خواهیم داشت. امیدواریم بتوانیم تا اول دیماه هر روز دو اجرا کنیم. خشكسالي و دروغ هم بعد از ۱۲۰ اجرا همچنان تماشاگر داشت ولی به دليل اينكه بايد سالن را به گروه ديگری تحويل میدادیم نتوانستيم ادامهاش بدهيم.
با فيلم خشكسالي و دروغ چقدر موافق هستيد؟
من هنوز فيلم را نديدهام اما با توجه به شنيدهها و اينكه بیدليل موجه هنری پانزده دقيقه در زمان تدوين از آن كوتاه شده است نتیجه نمیتواند دلخواه من باشد. در زمانی كه در ايران بودم، از فيلم ۱۲۰ دقيقهای، پانزده دقیقه با موافقت من کوتاه شد ولی بعد از رفتنم به کانادا پانزده دقیقهی دیگر بدون اجازهی من كم شده است كه ربطی به سانسور ندارد، دلیل هنری هم ندارد. فقط از ترس اینکه مبادا تماشاگر خسته شود و اینکه سينماداران ترجیح میدهند فیلم نود دقیقه باشد تا تعداد بیشتری نوبت اکران داشته باشند پانزده دقیقه از فیلم کم شده. اينها دليل هنري نيست و باجدهی به مردم یا سینماداران است كه در كل به اثر هنری لطمه میزند.
* آيا نمايش خشكسالی و دروغ را باز هم كار میكنيد؟
بله چون اين فيلم نتوانسته نظر من فيلمنامهنويس را تامین كند و حس میكنم این فیلم تصویر ناقصی از فیلمنامهی من است. شايد علاوه بر اجرای آن فيلمنامهخوانی برگزار كنم. چون سكانسهايی در فیلمنامه بوده که در نمایشنامه نیست و در فیلم حذف شده. به هر حال بعید میدانم فیلم مهمی شده باشد. این مشکل سینماست. به تیتراژ پایانی برخی فیلمها نگاه کنید. نام بازیگرانی را در فیلم خواهید دید که در فیلم ندیدهایدشان. این اشکال سینماست که جنبهی هنری سینما را مخدوش میکند.
من حتا از فيلم تئاتر خشكسالی و دروغ هم راضی نیستم. نابغهای که این فیلمتئاتر را آماده کرده بدون اجازهی من صداهای ذهنی شخصیتها را در تاریکی حذف کرده لابد فکر کرده لزومی ندارد صداها در سیاهی تصویر شنیده شود. این نابغه حتا به خودش زحمت نداده فکر کند با چه ترفندی میتوان این صداها را تصویری کرد؟ فقط به حذف آنها فکر کرده. من همان زمان به مدیر ایرانشهر نامه نوشتم و خواستم صداها به فیلمتئاتر افزوده شود. با آنكه فيلم تئاتر مورد اقبال عمومی واقع شده اما گویای اجرای ما نیست.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.